معنی جبهه جنگ، بطرف جلو، روکردن به، مواجه شده با جلو، پیش، صف پیش، نما، طرز برخورد، جلودار، منادی روبروی هم قرار دادن، مقدمه نوشتن بر، درصف جلو , قرارگرفتن, معنی جبهه جنگ، بطرف جلو، روکردن به، مواجه شده با جلو، پیش، صف پیش، نما، طرز برخورد، جلودار، منادی روبروی هم قرار دادن، مقدمه نوشتن بر، درصف جلو پ قرارگرفتن, معنی [fii [j;، fzct [gm، cmlcbj fi، kmا[i abi fا [gm، /da، wt /da، jkا، zcx fcomcb، [gmbاc، kjاbd cmfcmd ik rcاc bاbj، krbki jmaتj fc، bcwt [gm , rcاc;ctتj, معنی اصطلاح جبهه جنگ، بطرف جلو، روکردن به، مواجه شده با جلو، پیش، صف پیش، نما، طرز برخورد، جلودار، منادی روبروی هم قرار دادن، مقدمه نوشتن بر، درصف جلو , قرارگرفتن, معادل جبهه جنگ، بطرف جلو، روکردن به، مواجه شده با جلو، پیش، صف پیش، نما، طرز برخورد، جلودار، منادی روبروی هم قرار دادن، مقدمه نوشتن بر، درصف جلو , قرارگرفتن, جبهه جنگ، بطرف جلو، روکردن به، مواجه شده با جلو، پیش، صف پیش، نما، طرز برخورد، جلودار، منادی روبروی هم قرار دادن، مقدمه نوشتن بر، درصف جلو , قرارگرفتن چی میشه؟, جبهه جنگ، بطرف جلو، روکردن به، مواجه شده با جلو، پیش، صف پیش، نما، طرز برخورد، جلودار، منادی روبروی هم قرار دادن، مقدمه نوشتن بر، درصف جلو , قرارگرفتن یعنی چی؟, جبهه جنگ، بطرف جلو، روکردن به، مواجه شده با جلو، پیش، صف پیش، نما، طرز برخورد، جلودار، منادی روبروی هم قرار دادن، مقدمه نوشتن بر، درصف جلو , قرارگرفتن synonym, جبهه جنگ، بطرف جلو، روکردن به، مواجه شده با جلو، پیش، صف پیش، نما، طرز برخورد، جلودار، منادی روبروی هم قرار دادن، مقدمه نوشتن بر، درصف جلو , قرارگرفتن definition,